چرا سيره معصومين؟
چرا سيره معصومين؟
درباره ي مقدار دلالت سيره، دو نظريه وجود دارد: بعضي بر اين باورند که سيره معصوم «بما هي سيره» دال بر رجحان است و برخي مدعي اند که سيره، چيزي بيش از اباحه را ثابت نمي کند؛ البته قرايني براي دلالت سيره بر رجحان وجود دارد؛ نظير عبادي بودن عمل، نقل سيره با فعل استمراري، مواظبت معصوم(عليه السلام) بر عمل، تکرار فعل از معصوم(عليه السلام)، نقل سيره با فعل استمراري، مواظبت معصوم(عليه السلام) بر عمل، تکرار فعل از معصوم(عليهم السلام)، نقل عمل به وسيله معصوم(عليهم السلام) و همراه بودن سيره با گفتار معصوم(عليهم السلام). نقل عمل به وسيله معصوم(عليهم السلام) و همراه بودن سيره با گفتار معصوم(عليه السلام). منابع استخراج سيره نيز عبارتند از: قرآن، روايات، تاريخ، تراجم و رجال، مناقب و مغازي.
سيره کارکردهاي مختلفي دارد که مهم ترين آنها عبارتند از کارکرد اخلاقي و تربيتي. سيره در اين زمينه مي تواند الگودهي کند، راه کارهاي عملي نشان دهد و به آموزش هاي عملي اقدام نمايد.
حجيت سيره
حجيت سيره معصومين(عليهم السلام)
آن گونه که در علم اصول بيان شده، سيره عقلا و متشرعه در صورتي معتبر هستند که کاشف از امضاي شارع باشند و بدون امضاي معصوم(عليهم السلام)اعتبار ندارد.(1) در چگونگي کشف امضاي شارع نيز توافقي ميان علما وجود ندارد؛ برخي کشف امضاي شارع را احراز هم مسلک بودن شارع با عقلا مي دانند و بعضي ديگر، اثبات عدم ردع شارع را در حجيت سيره لازم مي شمرند.(2) اگر عدم ردع ثابت نشد، آن گاه متحدالمسلک بودن شارع با عقلا بايد ثابت گردد. در حجيت سيره متشرعه نيز همين بحث هست که اگر امضاي شارع اثبات شود، سيره متشرعه بما هي معتبر است؛ چرا که بسياري از سيره هاي اهل شرع، ناشي از بي مبالاتي آنان به احکام شرعي مي باشد.(3)
آن چه در اين جا بايد اثبات گردد، حجيت سيره اخلاقي و تربيتي معصومين(عليهم السلام) است که محور اصلي بحث را تشکيل مي دهد. تفاوت عمده سيره معصومين(عليهم السلام) با سيره عقلا و متشرعه در آن است که اين سيره، مستقيماً به شخص معصوم (عليه السلام) مستند است، برخلاف آن دو که فقط امضاي معصوم(عليه السلام) را دارند. بنابراين در صورت اثبات و استنباط درست سيره معصومين(عليهم السلام)ديگر نيازي به کشف حجيت آن نيست؛ چرا که سيره، نوعي از سنت (فعل) است و سنت معصومين(عليهم السلام) يکي از ادله شرعي مي باشد که در جاي خود بررسي شده است. با اين حال، در زمينه ي اثبات حجيت سيره معصومين(عليهم السلام) چند راه وجود دارد که به آنها اشاره مي شود:
1. قرآن کريم
بر اساس بينش صحيح ديني، تفاوتي ميان اسوه بودن پيامبر(صلي الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام)وجود ندارد. همان گونه که رسول خدا(صلي الله عليه و آله)اسوه حسنه است، اهل بيت(عليهم السلام) نيز الگوهايي نيکو هستند. آنان مانند پيامبر(صلي الله عليه و آله)داراي ملکه عصمت و دانش بي پايان هستند که با قرآن کريم و سخنان رسول خدا(صلي الله عليه و آله) به اثبات رسيده است. پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) فرمود: «اني و اهل بيتي مطهرون فلاتسبقوهم فتضلوا و تتخلفوا عنهم فتزلوا و لا تخالفوا فتجهلوا»؛(6) من و اهل بيتم از هرگونه بدي و زشتي پاک و منزه هستيم، پس از اهل بيت(عليهم السلام) پيشي نگيريد که گمراه مي شويد و از آنها باز نمانيد که منحرف مي گرديد و با آنها مخالفت نکنيد که جاهل و نادان مي مانيد».
قرآن کريم اطاعت از همه ي معصومين(عليهم السلام) را در آيات متعدد لازم کرده است: (يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم)؛(7) اي کساني که ايمان آورده ايد! اطاعت کنيد خدا را و اطاعت کنيد پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) و اولوالامر (اوصياي پيامبر(صلي الله عليه و آله)) از خودتان را.
فخر رازي معتقد است که خداوند در اين آيه به صورت قطع، امر به اطاعت از «اولوالامر» کرده و چنين امري از جانب حق تعالي مستلزم عصمت صاحبان امر است؛ و گرنه امر به لزوم اطاعت، امر به فعل خطا خواهد بود. دستور قطعي به پيروي از افراد جايزالخطا، به معناي تبعيت از آنان حتي در صورت ارتکاب خطا و اشتباه ايشان نيز هست.(8) بنابراين، در مفهوم اولوالامر و اين که حتماً بايد آنها معصوم از خطا و اشتباه باشند، اختلافي نيست؛ گرچه در تعيين مصداق اولوالامر اتفاق نظر وجود ندارد. آن چه با محتواي آيه سازگار است و خالي از اشکال به نظر مي رسد، اين است که اوالامر عبارتند از امامان معصوم(عليهم السلام) که بر اساس روايات متعدد و معتبر نبوي، دوازده نفرند و جانشينان واقعي و بر حق پيامبر(صلي الله عليه و آله) مي باشند؛ از اين رو، گفتار و رفتار آن اولياي الهي، حجت و تأسي به ايشان براي همه ي مسلمانان لازم است.(9)
2. ادله عصمت
آن چه از دلايل عقلي و نقلي براي اثبات عصمت اهل بيت(عليهم السلام) گفته شده، حجيت سيره گفتاري و رفتاري ايشان را نيز به اثبات مي رساند. با اثبات عصمت همه جانبه معصومين(عليهم السلام) از خطا در تمام ابعاد زندگي، قول و عمل آنان نيز از اعتبار و سنديت برخوردار و تأسي به ايشان لازم مي گردد. با وجود عصمت آنان در زندگي، فرض عدم اعتبار قول و فعل و تقريرشان بي معنا خواهد بود؛ چون انساني که از تمام جهات پاک باشد و احتمال کذب و خطا در زندگي او راه نداشته باشد، به يقين قول و عملش نيز براي ديگران ارزشمند و مورد اعتبار و قابل تأسي است. بنابراين، هر کس به سيره آن بزرگواران تأسي و عمل نمايد، به حجت الهي عمل کرده و در روز قيامت، رستگار و سعادتمند خواهد بود.
3. ادله حجيت سنت
نکته قابل توجه در حديث ثقلين اين است که پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله)، اهل بيت(عليهم السلام) را عدل و هم پاي قرآن قرار داده است؛ يعني همان گونه که قرآن، مصون از خطا و اشتباه است و لزوم عمل به احکام و دستورات آن تا روز قيامت واجب مي باشد، تأسي و پيروي از اهل بيت(عليهم السلام) نيز لازم است. يکساني ميان قرآن و اهل بيت(عليهم السلام) در حديث نبوي، هم ضرورت وجود امام را در هر زمان و هم عصمت او را ثابت مي کند؛ زيرا اگر تنها قرآن واجب الاتباع و از خطا محفوظ باشد، يکساني ذکر شده در کلام پيغمبر(صلي الله عليه و آله) به هم مي خورد.(15) بدين ترتيب، همان طور که قرآن مجيد از تحريف و خطا به دور است و مرجع ديني تمامي مسلمين جهان مي باشد، اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) نيز داراي عصمت و طهارت و دانش بي پايان هستند و تأسي و تمسک به آنان واجب است.
4. دليل عقلي
مقدار دلالت سيره
هرچند علم اصول عهده دار بررسي ادله شرعي است، ولي در اين جا ناگزير به طور اختصار بايد بدان اشاره کرد. گرچه اين بحث مربوط به مطلق سيره است و حتي سيره عقلا و متشرعه را نيز فرا مي گيرد، ولي هدف اصلي، تبيين مقدار دلالت سيره و در حوزه اخلاق و تربيت است که موضوع اين پژوهش را تشکيل مي دهد. آن چه از منابع مختلف به دست مي آيد آن است که در مقدار دلالت سيره معصومين(عليهم السلام)دو نظريه قابل طرح وجود دارد:
1. نظريه اول
اين نظريه در سه مرحله توجيه مي گردد: اول اين که سيره مورد بحث، مستقيماً مستند به معصومين(عليهم السلام) است و از اقسام سنت شمرده مي شود و دلالت سنت بر حکم ترجيحي در ابواب فقه روشن به نظر مي رسد؛ زيرا عمل معصوم(عليهم السلام) بر انجام فعلي به صورت مکرر، مستلزم حسن آن فعل است و اگر پسنديده نبود، معصوم(عليهم السلام) انجام نمي داد. وقتي که معصوم(عليهم السلام) فعلي را انجام داد، معلوم مي شود که رجحان دارد و انجام آن براي ديگران، دست کم پسنديده است. بنابراين، اگر کسي آن عمل را با قصد قربت انجام دهد، ثواب خواهد برد.
دوم، آن که ويژگي هاي ذکر شده براي سيره معصومين(عليهم السلام) عموماً دلالت دارند که مفاد سيره، حکم خدا است و اين حکم، ترجيحي مي باشد. اگر سيره بر فعل يا ترک چيزي دلالت کرد، تبعيت از آن ترجيح دارد. بنابراين، از آن جا سرچشمه الهي داشتن، تبيين کلام خداوند و ارائه ارزش هاي اسلامي از خصوصيات سيره معصومين(عليهم السلام) به شمار مي روند، عمل به سيره را مي توان مطلوب دانست.
سوم، اين که مرحوم مظفر در باب دلالت سيره متشرعه مي گويد: «مداومت متشرعين بر عملي، مفيد استحباب آن عمل است؛ چون استمرار رفتار آنان علاوه بر جواز، حسن فعل را نيز اثبات مي کند.»(19) از اين کلام مي توان دريافت که اگر سيره متشرعه افاده حسن فعل کند، سيره معصومين(عليهم السلام)به طريق اولي چنين افاده اي خواهد داشت، چون سيره متشرعه با امضاي معصوم(عليهم السلام) اعتبار پيدا مي کند و سيره معصومين(عليهم السلام) نياز به تأييد غيرمعصوم ندارد. از اين رو، اگر فعل يا ترک عملي مورد سيره آن بزرگواران واقع شد، بي ترديد مفيد رجحان خواهد بود.
2. نظريه دوم
شهيد صدر در اين زمينه ي مي فرمايد: «فعل معصوم(عليهم السلام) اگر همراه با قرينه لفظي يا حالي بود که نشان دهد او در مقام تعليم است، به همان قرينه عمل مي شود و اگر عمل معصوم(عليهم السلام) توأم با قرينه نبود، نفس فعل دلالت بر رجحان ندارد؛ بلکه صرفاً بر مشروعيت و جواز دلالت مي کند و بيش از آن را بايد از شواهد خارجي استفاده کرد».(20) بنابراين، سيره معصومين(عليهم السلام) فقط بر جواز فعل دلالت دارد که همان اباحه به معني الاعم است نه رجحان و ترجيح و رجحان را بايد از قراين بيروني به دست آورد. طبق اين نظريه، نفس سيره عملي مانند اجماع، دليل لبي است و داراي اجمال، لسان ندارد که دلالت لفظي داشته باشد تا مشروعيت و جواز يا ترک را از آن بفهميم.(21) با اين حال، قرائني وجود دارند که در صورت همراه بودن سيره با آن قراين، مفيد رحجان خواهد بود.
پذيرش هر کدام از دو نظريه ياد شده در باب دلالت سيره، در حوزه اخلاق و تربيت اثرگذار است. طبق نظريه اول، اگر سيره مفيد رجحان باشد، تأسي به رفتار معصوم(عليهم السلام) علاوه بر کسب فضايل اخلاقي و تربيتي، پاداش و ثواب اخروي نيز خواهد داشت. اما بر اساس نظريه دوم، تأسي به سيره معصوم(عليهم السلام)استحقاق ثواب نمي آورد و کيفر و عقاب هم ندارد، چون کار حرامي را مرتکب نشده است.
قراين دلالت سيره بر رجحان
1. عبادي بودن فعل
2. استمرار عمل از معصوم(عليه السلام)
اگر معصوم(عليه السلام) انجام کاري را ترک نکرد - گرچه خود عمل از کارهايي نباشد که مقتضي استمرار و مواظبت است - اين استمرار، قرينه بر رجحان آن عمل است؛(26) مانند استمرار و مواظبت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) بر مسواک زدن دندان ها که هيچ گاه آن را ترک نمي کرد، اين مواظبت، قرينه بر استحباب مسواک زدن است.
3. تکرار فعل در موقعيت هاي مختلف
4. نقل سيره به وسيله معصوم(عليه السلام) ديگر
5. سيره عملي توأم با گفتاري
6. دلايل حجيت سيره
هرچند به لحاظ علمي مي توان ادله مختلفي بر دلالت يا عدم دلالت سيره بر نوع حکم اقامه کرد، ولي دو نظريه گفته شده در نهايت به نتيجه واحدي منتهي مي شوند. ديدگاه اول، نفس سيره معصوم(عليه السلام) بما هي سيره را دال بر رجحان عمل مي دانست و وجوب و استحباب را بدون واسطه از آن استفاده مي کرد و ديدگاه دوم، هرچند ذات سيره را مقتضي رجحان نمي دانست، ولي قراين متعددي را ذکر مي کرد که رجحان را به اثبات مي رساند. پس هر دو نظريه در نهايت به رجحان عمل منتهي مي گردند؛ گرچه طبق نظريه دوم، مواردي از سيره که قرينه اي بر رجحان ندارند، در حد اباحه باقي مي مانند.
به نظر مي رسد، ديدگاه اول به واقعيت نزديک تر است؛ زيرا به تصريح قرآن کريم معصوم(عليه السلام)، اسوه حسنه است و تمام رفتار و گفتار او قابل تأسي مي باشد. لزوم تأسي در جايي عاقلانه است که نفس عمل از مزيت و رجحاني برخوردار باشد؛ وگرنه فعل مباح، لزوم تأسي ندارد. آيات و روايات، چهارده معصوم(عليهم السلام) را به طور مطلق به عنوان الگوهاي نيکو معرفي مي کنند و آن بزرگواران را پيشوايان مردم در سراسر زندگي لازم الاتباع مي دانند. لزوم متابعت در صورتي معقول است که اعمال آنها، مطلوبيت داشته باشد تا امتيازي براي پيروان آنان به حساب آيد. در غير اين صورت، تفاوتي ميان تأسي و عدم تأسي به ايشان نخواهد بود. با فرض عدم رجحان، تفاوتي ميان افعال و رفتار معصوم(عليه السلام) و غير معصوم وجود نخواهد داشت و اين امر، برخلاف مفهوم اسوه حسنه بودن است.
از سوي ديگر، آن چه از قراين رجحان سيره ذکر شد، فقط سيره معصوم(عليهم السلام) را براي ما ثابت مي کنند، نه چيزي بيش از آن. استمرار، تکرار، بيان سيره در قول معصوم ديگر و امثال آن که به عنوان شواهد استفاده مطلوبيت از سيره ادعا شده، در حقيقت وجود سيره را براي ما روشن مي کنند، نه اين که سيره از قبل به اثبات رسيده باشد و اين قراين چيز جديدي به نام رجحان و مطلوبيت براي ما به اثبات برسانند، البته بعضي قراين مانند توأم بودن سيره با گفتار معصوم(عليه السلام)تأکيدي بر اصل سيره هستند، نه مفهوم جدايي از سيره.
مصادر و منابع استنباط سيره
1. قرآن کريم
رفتار نرم و همراه با عفو و گذشت پيامبر(صلي الله عليه و آله) از اين آيه به خوبي قابل استفاده است و اين که سيره آن حضرت در برخورد با ديگران همواره توأم با مهر و محبت بوده است.
سيره معصومين(عليهم السلام) ديگر نيز از برخي آيات به ضميمه روايات وارد شده در تفسير و شأن نزول آنها، به روشني قابل استفاده است. بعضي آيات سوره انسان (دهر) درباره ي ايثار و از خودگذشتگي علي(عليه السلام) و فاطمه (عليهاالسلام) نازل شده اند: (ويطعمون الطعام علي حبه مسکينا و السيرا انما نطعمکم لوجه الله لا نريد منکم جزاء ولا شکورا)؛(33) و غذا را با اين که به آن علاقه دارند، به مسکين و يتيم و اسير مي دهند و مي گويند: ما شما را به خاطر خدا اطعام مي کنيم و هيچ پاداش و سپاسي از شما نمي خواهيم.
رواياتي که درباره ي شأن نزول اين دو آيه از پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) به دست ما رسيده است، خاندان علي(عليه السلام) را کساني معرفي مي کنند که اين آيه ها درباره ي آنان نازل شده است. چه اين که ايشان سه روز متوالي در حال افطار، غذاي شان را به سه نفر سائل دادند و خود گرسنه خوابيدند.(34)
2. روايات معصومين(عليهم السلام)
3. تاريخ اسلام
4. تراجم و رجال
5. مناقب
با نظر به آن چه درباره ي مصادر سيره گفته شد، بايد توجه داشت که سيره معصومين(عليهم السلام) منابع گوناگوني دارد و در عرصه هاي مختلف، مي توان از آنها بهره برد. بررسي سيره پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) در ابعاد فردي، اخلاقي، عبادي، سياسي، اجتماعي، تربيتي و امثال آن، با مراجعه به اين منابع امکان پذير و قابل دسترسي است. ممکن است بسياري از سيره هاي معصومين(عليهم السلام) در بيش از يک منبع قابل دست يابي باشد که در اين صورت به لحاظ سند، از اعتبار بالايي برخوردار خواهد بود. البته با فرض وجود سيره در منبع واحد هم خدشه اي در اعتبار آن نخواهد بود؛ زيرا در صورت اثبات و تحقق سيره بر اساس هر يک از نظريه هاي پيش گفته در باب حجيت سيره، چه بر حسب دلالت اوليه و چه بر حسب قراين بيروني، استفاده رجحان و مطلوبيت از سيره، اشکالي ندارد.
نکته ديگري که از ذکر منابع سيره به دست مي آيد، توجه به تفاوت سيره با واژگان نزديک به آن نظير تاريخ، مناقب، تراجم و رجال است. اينک روشن است که عناوين مانند تاريخ، تراجم و رجال اعم از سيره هستند و از اين رو، به عنوان منبع استنباط سيره به شمار مي روند.
کارکردهاي اخلاقي - تربيتي سيره معصومين(عليهم السلام)
از آن جا که موضوع اين تحقيق، بررسي سيره اخلاقي و تربيتي معصومين(عليهم السلام) است، تبيين نقش اخلاقي و تربيتي سيره از اهميت زيادي برخوردار مي باشد؛ از اين رو، لازم است تا آن جا که ممکن است کاربرد اخلاقي و تربيتي سيره را روشن کنيم. شايد بتوان براي سيره جنبه هاي مختلف تربيتي در نظر گرفت و کارکردهاي متعددي در عرصه هاي گوناگون براي آن نام برد که در اين جا به مهم ترين آنها اشاره مي گردد.
همان گونه که در بحث تفاوت اخلاق و تربيت گفته شد، اخلاق، بيشتر به سيره فردي معصومين(عليهم السلام) مانند عبادات و کارهاي مربوط به خودشان اطلاق مي شود و اگر متربيان به آن رفتارها توجه کنند، در رفتار آنان تأثير مي گذارد. بر اين اساس، منظور از نقش اخلاقي سيره معصومين(عليهم السلام) اثرگذاري رفتار آنان بر اخلاق فردي و اجتماعي متربيان است که اين اثرگذاري با تأسي خود فرد تحقق مي يابد و نياز به تربيت صاحبان سيره و قصد مربي ندارد. گرچه معصوم(عليهم السلام)به قصد تربيت کسي کاري انجام نداده و آن چه از او سرزده به عنوان وظيفه شخصي و الهي وي بوده، ولي فعل او به گونه اي است که ديگران مي توانند با تأسي به آن، کسب فيض کنند. چه بسا فردي با يک لحظه توجه عميق و عاشقانه به رفتار معصوم(عليهم السلام) و الگوگيري از آن، متحول گردد. بنابراين، رفتارهاي معصومين(عليهم السلام) اعم از اخلاقي و تربيتي، همگي نقش اخلاقي دارند و در ظاهر و باطن انسان تأثير مي گذارند.
سيره معصومين(عليهم السلام)در زمينه ي تربيت، مي تواند کارکردهاي متعددي داشته باشد:
1. کارکرد تربيتي عام: سيره اهل بيت(عليهم السلام) در هدايت انسان تأثيرگذار است و توجه بدان مي تواند در رفتار فرد ايجاد تغيير کند. به ويژه سيره تربيتي معصومين(عليهم السلام) که به منظور ديگرسازي صادر شده است، راه روشني را در برابر متربيان مي گذارد. شايد کارکرد تربيتي عام سيره، چندان تفاوتي با نقش اخلاقي آن نداشته باشد.
2. نقش تربيتي خاص: منظور از اين نقش رفتارهايي است که در فضايي خاص و به قصد معيني صادر گشته اند، فعاليت هايي که در جهت خاص و براي ارائه نمونه عملي از معصوم(عليهم السلام) سرزده است.(36) در اين جا به مهم ترين نقش هاي تربيتي سيره اشاره اي گذرا خواهيم داشت:
1. الگودهي
معتقدان به سيره اهل بيت(عليهم السلام) تفاوتي در اسوه بودن پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) نمي بينند و اهل بيت(عليهم السلام) را نيز مانند شخص پيامبر(صلي الله عليه و آله) الگوهاي تمام عيار براي مسلمانان معرفي مي کنند.
نقش الگوها در تربيت، نقشي اساسي است. يک الگوي جامع و همه جانبه مي تواند انديشه هاي فرد را دگرگون سازد و رفتارهاي او را در مسير صحيح هدايت کند؛ زيرا انسان از عوامل حسي بيشتر از عوامل غير حسي و معنوي متأثر مي شود. الگو نيز يک امر حسي و نمونه عيني است که الگوپذير مي تواند آن را ببيند و رفتارش را مشاهده نمايد. فرايند همانندسازي و الگوبرداري با اندک تأمل در رفتار الگوي مورد نظر شکل مي گيرد. آن چه مهم است انتخاب آگاهانه و عالمانه الگوهاست؛ يعني انسان بايد الگويي را در زندگي برگزيند که تأسي به آن مايه عزت و سربلندي او در دنيا و آخرت باشد، نه عامل ذلت و بدبختي او، چه بسيارند افرادي که در اثر تأسي از الگوهاي نادرست خسرالدنيا و الاخره شده اند.
کارشناسان تعليم و تربيت معتقدند که الگودهي، در سامان دادن شخصيت و رفتار متربي تأثير فراواني دارد و ارائه الگوهاي مناسب در شکل گيري ساختار وجودي فرد، نقش اساسي ايفا مي کند.(39) در متون ديني نيز بر نقش هدايتي رهبران الهي، فراوان تأکيد شده است. تبيين سيره معصومين(عليهم السلام) و ارائه آن به مخاطبان، زمينه ي نقش آفريني آنان را در هدايت جامعه فراهم مي سازد. بر اين اساس، سيره رسول خدا(صلي الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام)، بهترين الگوي براي مسلمانان و تربيت پذيران است؛ زيرا شخصيت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) الگوهاي هميشه زنده و جاويدي هستند که مرور زمان هيچ تأثيري در آن نداشته و ندارد و رفتار و عملکرد آنان مانند گذشته، نشان دهنده ارزش هاي ديني و اسلامي است و در هر زماني لازم الاتباع هستند.
2. ارائه راه کارهاي عملي
يکي از راه کارهاي عملي در برابر برخورد نامناسب ديگران که ناشي از جهل و ناداني آنان بود، صبر، بردباري و مهرباني با آنان مي باشد که زود در آنها تأثير گذاشته و آنان را هدايت مي کند. نمونه هاي بسياري از اين گونه رفتارها در سيره معصومين(عليهم السلام) وجود دارند که به تدريج ذکر خواهد شد.
3. آموزش هاي علمي
در سيره امام حسن و امام حسين(عليه السلام) نيز آمده است که آن دو بزرگوار در دوران کودکي خود، وضو گرفتن را به شيوه ي عملي به فردي که احکام وضو را نمي دانست، تعليم دادند. نقل شده است که امام حسن و امام حسين(عليه السلام) از مسيري مي گذشتند که پيرمردي را ديدند. پيرمرد در حال وضو گرفتن بود، ولي وضويش ايراد داشت. آن دو بزرگوار تصميم گرفتند که در حضور پيرمرد وضو بگيرند و او را داور قرار دهند تا بر وضويشان نظارت کند تا به اشتباه خود پي ببرد.
فقالا(عليهما السلام): «ايها الشيخ کن حکماً بيننا يتوضأ کل واحد منا سويه [توضا] ثم قالا: أينا يحسن؟ قال: کلاهما تحسنان الوضوء ولکن هذا الشيخ الجاهل هو الذي لم يکن يحسن و قد تعلم الان منکما؛(41) [وقتي به نوبت وضو گرفتند] از او پرسيدند: کدام يک از ما وضوي درستي گرفت؟ پيرمرد پاسخ داد: هر دوي شما نيکو وضو ساختيد، ولي من تاکنون نحوه وضو گرفتن را نمي دانستم و اينک از شما آموختم».(42)
بنابراين، سيره، جنبه آموزشي نيز دارد و مانند گفتار معصومين(عليهم السلام) احکام و معارف اسلامي را به مخاطبان تعليم مي دهد. به همين دليل، امام علي(عليه السلام) درباره ي پيروي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) در جاي جاي نهج البلاغه سخن گفته و مردم را به اقتدا کردن به آن حضرت دستور داده است: «واقتدوا بهدي نبيکم فانه افضل الهدي و استنوا بسنته، فانها اهدي السنن؛(43) از راه و رسم پيامبرتان پيروي کنيد که بهترين راهنماي هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر(صلي الله عليه و آله) تطبيق دهيد که هدايت کننده ترين هدايت ها است». ايشان در جاي ديگر مي فرمايد: «ولقد کان في رسول الله(صلي الله عليه و آله)کاف لک في الاسوه و دليل لک علي ذم الدنيا و عيبها و کثره مخازيها و مساويها؛(44) براي تو کافي است که راه و رسم زندگي پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله)را اطاعت نمايي تا راهنماي خوبي در شناخت بدي ها و عيب هاي دنيا و رسوايي ها و زشتي هاي آن براي تو باشد ايشان در ادامه مي فرمايد: «فتاس بنبيک الاطيب الاطهر فان فيه أسوه لمن تأسي؛(45) پس به پيامبر پاکيزه و با برکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويي است براي جويندگان راه حق و حقيقت».
هدايت گري سيره پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) در ابعاد مختلف، بخش آموزشي سيره آن بزرگوار است که بسياري از تعاليم اسلام را آموزش مي دهد.
پي نوشت ها :
1. اصول الفقه، ج1، ص172.
2. همان.
3. همان، ص174.
4. احزاب، آيه ي 21.
5. تفسير نمونه، ج17، ص242.
6. بحارالانوار، ج23، ص130.
7. نساء، آيه ي 59.
8. تفسير کبير، ج5، جزء 10، ص148.
9. تفسير نمونه، ج3، ص 434.
10. اوايل المقالات، ص 74؛ معارف اماميه، ج2، ص656.
11. تفسير نمونه، ج17، ص292.
12. دروس في علم الاصول، ج1، ص275به بعد.
13. ثقل به هر چيز نفيس و ارزشمند اطلاق مي شود. کتاب و عترت به لحاظ آن که دو چيز گران سنگ هستند، به ثقلين تعبير شده اند(اقرب الموارد، ج1، ص351) و يا به دليل اين که عمل به آن دو سنگين است، چنين ناميده شده اند(مجمع البحرين، واژه ثقل).
14. مسند، ج3، ص351؛ طرايف، ص271.
15. رسائل شيخ مفيد، رساله ثقلان، ص176-178.
16. دلايل الصدق، ص 33 و نيز ترجمه الميزان، ج4، ذيل آيه 59 سوره نساء، ص 619.
17. مانند سيره عبادي پيامبر(صلي الله عليه و آله) در نماز مفيد وجوب است؛ که پيامبر فرمود: «صلوا کما رأيتموني اصلي؛ چنان که من نماز مي گزارم نماز گزاريد».
18. مانند سيره معصوم(عليهم السلام) در نماز خواندن اول وقت که مفيد استحباب است.
19. اصول الفقه، ج1، ص176.
20. الحلقه الثانيه، ص267.
21. اصول الفقه، ج1، ص176.
22. حلقه الثالثه، ص267.
23. سيره تربيتي پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام)، ج1، ص22.
24. حلقه الثالثه، ص267.
25. سنن النبي، ص103.
26. حلقه الثالثه، ص267.
27. مختصر ميزان الحکمه، ص259.
28. سنن النبي، ص194.
29. همان، ص148.
30. همان، ص111.
31. همان.
32. آل عمران، آيه ي 159.
33. انسان؛ آيه ي 8و9.
34. تفسير نمونه، ج25، ص343.
35. سيره پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)، ج1، ص19.
36. سيره تربيتي پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)، تربيت فرزند، ص 25.
37. سيري در تربيت اسلامي، ص 243.
38. احزاب، آيه ي 21.
39. سيري در تربيت اسلامي، ص 244.
40. آل عمران، آيه ي 159.
41. فرهنگ جامع سخنان امام حسين(عليه السلام)، ص56.
42. اعيان الشيعه، ج1، ص564.
43. نهج البلاغه، خطبه 110.
44. همان، خطبه 160.
45. همان.
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}